1- آنچه من گفتم در چارچوب سؤال نبود.
2- اظهارات در جهت خلاف وحدت بود.
3- مسائل فرعی و دستدوم مطرح شده است.
4- نباید مسائل غیراخلاقی بیان میشد.
ضمن تشکر از همه عزیزانی که به مسئله حساسیت نشان دادند و از طریق رسانهها و یا حضوری اظهار محبت فرمودند، نکات زیر را تقدیم میکنم:
1- در فرم سؤال از وزیر 2قسمت وجود دارد؛ «خلاصه سؤال» و «شرح سؤال». هر نماینده به اقتضای موضوع خلاصهای را طرح میکند و سپس مشروح آن و سؤالات تفصیلیتر را در ذیل آن میآورد. بنده نیز ضمن طرح خبر دخالت این شورا در آزادی 2شهروند ایرانی در ایتالیا، در قسمت شرح سؤال اعتراض خود را به موازیکاری در سیاست خارجی و دخالت عوامل خارج از وزارت در وظایف ذاتی آن وزارتخانه ابراز و 4سؤال مطرح کردم: 1- جایگاه قانونی شورا 2- ساختار این شورا 3- منابع مالی آن 4- دخالت آن شورا در آزادی 2شهروند ایرانی. ملاحظه میشود که بخش بزرگ سؤال بنده درباره وجاهت قانونی شورایعالی ایرانیان خارج از کشور، گردش مالی و کاری آن، موازیکاری در سیاست خارجی و دیپلماسی خارجی کشور و ساختار اجرایی آن بود و متأسفانه آقای وزیر به بخش قابلتوجهی از این سؤالات پاسخ ندادند و موضع روشنی اتخاذ نکردند و در آن بخشی که پاسخ دادند (جایگاه قانونی شورا و نحوه دخالتهای آن) متأسفانه قانعکننده نبود. برای بنده مثل روز روشن بود که این فرایند (تبدیل ستاد به شورایعالی و انتقال دبیرخانه آن از وزارت امور خارجه به نهاد ریاست جمهوری) مقدمه مجموعهای از تحولات در ایجاد ساختارهای موازی در سیاست خارجی و بیخاصیتکردن دستگاه دیپلماسی خارجی کشور است.
همایش ایرانیان و مسائل حاشیهای آن- که از نظر امنیتی، سیاسی و فرهنگی بههیچوجه بیاهمیت نیستند- انتخاب نمایندگان ویژه در خاورمیانه، آسیا و... اتفاقاتی بود که بهعنوان شاهد مثال در چارچوب همین سؤال، پرداختن به آنها ضروری بود. در مراجعات برخی مسئولان محترم امور خارجه یا دولت تلاش میشد که مرا به پس گرفتن سؤال و یا اعلان قانعشدن متقاعد کنند. در این گفتوگوها، عرض بنده همیشه این بود که اگر آقای وزیر در برابر دخالتهای بیجا در حیطه کار وزارت خارجه موضع گرفتند و جوابشان قانعکننده بود. حتما اعلام خواهم کرد که قانع شدم؛ ولی متأسفانه نهتنها آقای وزیر از حیثیت دستگاه دیپلماسی کشور دفاع نکردند، بلکه تلاش داشتند وجود این شورا را توجیه کنند و عملیات موازیکاری را قانونی جلوه دهند و درخصوص ساختار و منابع مالی هم به سکوت برگزار کنند. حتما آنهایی که این فرایند را طراحی کردهاند نسبت به ایشان مقصرترند و نسبت به تصمیمات غیرقانونی باید پاسخگو باشند، ولی این مسئله از تقصیر یا حداقل قصور آقای وزیر محترم امور خارجه در این مسئله نمیکاهد.
2 - در بحث وحدت قبلا هم عرض شده بود که اولا وحدت باید بر محور قانون و در چارچوب اصول و ارزشهای مشخص صورت گیرد و وحدتطلبی به هیچ وجه نمیتواند مانع انجام تکالیف قانونی بشود. اینکه ما به یک طرف مسئله اجازه آزادی عمل در حدی بدهیم که به تشخیص خود هرگونه که خواست مملکت را اداره کند و در طرف دیگر، هرکس کمترین اعتراضی داشت او را متهم به برهمزدن وحدت کنیم، کار پسندیدهای نیست.
ابزار نظارتی نمایندگان، تذکر، سؤال، استیضاح و رایزنیهای رسمی و غیررسمی برای اداره بهتر کشور است. اینکه کسی حق داشته باشد میلیاردها تومان منابع مالی کشور را هزینه کند، تشکیلات موازی راه بیندازد، ارتباط خارجی پنهان و وسیع برقرار کرده و نشستهای خلاف سیاستهای کلی نظام برگزار کند و اظهارات خلاف مبانی نظام انجام دهد و دلسوزان نظام- از مراجع عظام تا دانشگاهیان، متدینین و حتی مردم عادی کوچه و بازار و علاقهمندان به انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور- را نگران سازد، آن وقت افرادی انتظار داشته باشند که نمایندگان مردم چشمشان را به روی چنین انحرافاتی ببندند و به اسم حفظ وحدت هیچ نگویند، پذیرفتنی نیست.
البته بدیهی است که در طرح مسئله و بیان انتقاد و اعتراض باید موازین اخلاقی را رعایت کرد و نصایح باید از روی حسن نیت، دلسوزی و صادقانه باشد. اگر باب نقد و انتقاد بسته شود، اگر نظارت نباشد و اگر از حقوق مردم و نظام دفاع نشود، کشور آلوده به فضای چاپلوسی خواهد شد و خدای نکرده آسیبها و معضلات پنهان مانده و برای حل آنها چارهجویی نخواهد شد و این امر به فاصله حکومت از مردم منجر شده و شیطنت دستگاه تبلیغاتی و رسانهای استکبار در کاهش سرمایه اجتماعی مؤثرتر خواهد شد. اگر غیر از این باشد سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری در هفته دولت که در آن ضمن حمایت از دولت، انتقادات اساسی ولی مشفقانه داشتند، چگونه تحلیل میشود؟
از خدا میخواهم کمک کند تا از جاده انصاف خارج نشوم و در عین عمل به تکلیف قانونی و ایفای وظایف نمایندگی و نظارت بر کارکرد درست دستگاه اجرایی کشور آنها را در اداره بهتر کشور کمک کنم و خدای نکرده حب و بغضهای دنیایی مرا آلوده به بیاخلاقیها نکند.
3 - اما در مورد اصلی و فرعیکردن مسائل نکتهای وجود دارد که بیتوجهی به آن ما را دچار خطای تحلیل میکند. درست است که امروز کشور درگیر فتنهها و توطئههای خارجی و داخلی است که نباید از آنها غفلت کرد. درست است که دشمن شماره یک این ملت همچنان استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار است و نسبت به نقشههای وی باید حساسیت مضاعف داشت و این هم درست است که دولت امروز در میدان عمل و در مواجهه مستقیم با این توطئههاست و باید همه جانبه از سوی همه نهادهای حکومتی و مردمی حمایت شود و مسائل جزئی نباید باعث بیاعتنایی به این مسائل اساسی شود اما نباید فراموش کنیم که در قوه مجریه اساسیترین تصمیمات- بهخصوص در سیاست خارجی- توسط چه کسانی اتخاذ میشود؛ چرا که رفتار آنها، بیانات آنها، مواضع آشکار و غیرآشکار آنها مستقیما روی توانایی ما در مقابله با دشمن اصلی تأثیر میگذارد. بالاخره آنها هم از ما تحلیل دارند و بر آن اساس واکنشی نشان میدهند.
عدم اجابت دعوت به ایران، از سوی پیکرینگ (Thomas pikcring) در این روزها شاید بر مبنای همین تحلیلها صورت گرفته باشد. کسی نباید تصور کند که فرمایش حکیمانه مقاممعظمرهبری در جمعکارگزاران نظام مبنی بر اینکه:«ما اهل مذاکره هستیم اما نه با آمریکا» یک صحبت اتفاقی یا ناظر به طرح یک مسئله فرعی بود. پیامی بود که باید طرفهای داخلی و خارجی آن را به وضوح و درست و کامل میفهمیدند و انتقاد مجدد ایشان از موازیکاریها بهخصوص در سیاستخارجی در ملاقات اخیر هیات وزیران با معظمله اهمیت این مسئله و فرعی نبودن آن را نشان میدهد. البته ایشان رهبری فرزانه، مدیر و مدبر و با بصیرت و تقوای عمیقند و امثال بنده سربازهایی که با ادبیات خود به طرح مسئله میپردازند. به هرجهت کارکرد و رویکرد این جماعت پرهزینه و خطرناک است و نباید تصور کنند که از چشمناظرین و وکلای ملت دور میماند.
4- من از تمام عزیزانی که مشفقانه نسبت به طرح مسائل اخلاقی انتقاد داشتند تشکر میکنم ولی اگر آقای رئیسجمهوری مسئله را به طور عمومی و در تلویزیون مطرح نمیکرد، طرح آن را ضروری نمیدیدم.
دو سطح تحلیل در اینباره مطرح است. اول اینکه این دست آزادیهای مفرط اجتماعی- از مواضع آقای رئیس جمهور در خصوص طرح حجاب و عفاف تا حضور زنان و دختران در استادیومهای ورزشی و... به احتمال زیاد به دلیل تحلیلهایی است که بعضی افراد نزدیک به ایشان از آرایش رای مردم دارند و در جهت حداکثرسازی سبد رای، این اقدامات و مواضع اعلام میشود. دوم اینکه این افراد به دلیل ناآشنایی با مبانی دینی و احکام شرعی برداشت ناصحیحی از دین و ضوابط دینی داشته و این انحرافات در مواضع اجتماعی- فرهنگی ناشی از کاستیها در شناخت اصول و مبانی دینی و اعتقادی است. به هر صورت هر کدام از این تحلیلها درست باشد- یا هر تحلیل دیگری- مهم این است که در جامعه اباحیگری فرهنگی و اجتماعی را گسترش میدهد و به متخلفین و متجاسرین به حقوق اجتماعی جسارت تجری میبخشد.
ضمنا دردمندانه ذکر این نکته را ضروری میدانم که اگر همان هنگام که در همایش گردشگری، قرآن را با دف و دایره زدن وارد صحنه کردند و با دف و دایره از صحنه خارج کردند با آمرین و طراحان و مجریان برخورد مناسب صورت میگرفت، به احتمال زیاد امروز این اتفاقات در حاشیه همایش ایرانیان نمیافتاد. در عین حال قبول دارم که نباید این مسائل - که به هیچ وجه کماهمیت نیستند و فرعی تلقی نمیشوند- موجب غفلت ما از سایر جنبههای این جریان شود و به همین دلیل تقاضای تحقیق و تفحص تقدیم هیات رئیسه محترم مجلس شده است که امیدوارم پس از تصویب، فرصتی فراهم کند تا مسائل مختلف حول وحوش شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و اقدامات آن - از جمله همایش دوم ایرانیان- به طور جامع بررسی و کالبد شکافی شوند و نتایج آن تقدیم ملت شریف ایران گردد.